سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سرتک نفوذی

تیپ 57 ابوالفضل ( ع ) با استعداد دو گردان انبیاء و ثاراله در ارتفاعات شاخ شمیران و اطراف آن مشغول پدافند بود که از جانب قرارگاه مأمور شد تا مقدمات یک عملیات نفوذی با هدف انهام تجهیزات دشمن و از کار انداختن ماشین جنگی عراق را در جبهه ی غرب کشور فراهم آورد .

تیپ 57 ابوالفضل ( ع ) با استعداد دو گردان انبیاء و ثاراله در ارتفاعات شاخ شمیران و اطراف آن مشغول پدافند بود که از جانب قرارگاه مأمور شد تا مقدمات یک عملیات نفوذی با هدف انهام تجهیزات دشمن و از کار انداختن ماشین جنگی عراق را در جبهه ی غرب کشور فراهم آورد و بدین منظور در تاریخ پانزدهم دی ماه سال یک هزار و سیصد و شصت و چهار ه.ش کار شناسایی منطقه شروع شد  و در نهایت پس از گذشت چند روز از مأموریت شناسایی ، « تنگه –ی سرتک » شناسایی و آماده ی عملیات شد .

پس از فراهم نمودن مقدمات عملیات ، تیپ دو گردان پیاده ی ابوذر و محبین را از عقبه فرا خواند و در منطقه مستقر کرد . علاوه بر این دو گردان عناصری از گردان ثاراله نیز از پدافند آزاد و برای شرکت در این عملیات مهیا شدند .

عملیات در ساعت یک و سی دقیقه ی بامداد مورخ بیست و پنجم دی ماه همان سال با رمز ( یا زهراء « س » ) آغاز و دشمن را غافلگیر کردند .

در نتیجه ی این عملیات تمام امکانات و تجهیزات دو گردان دشمن که در آنجا مستقر بودند ، به آتش کشیده و منهدم شدند . بعضی از ادوات نیروهای کفر هم به غنیمت گرفته شد . اکثر سپاه دشمن کشته یا زخمی و یا اسیر شدند و بقیه هم پا به فرار گذاشتند . سپس نیروهای خودی مواضع ، سنگرها و تجهیزات باقیمانده ی دشمن را منهدم کردند و قبل از فرا رسیدن طلوع صبح به مواضع قبلی خود بازگشتند . » 1

 

____________________

1- منبع ؛ کتاب « روایت حماسه ها » ، مؤلف ؛ مراد حسین پاپی ، با حمایت مدیریت حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس تیپ 57 ابوالفضل ( ع ) ، ناشر ؛ انتشارات افلاک ، چاپ ؛ سال 1376- صص 101-100 .

 

 

 « شناسایی محور عملیاتی »

« بنابردستور فرماندهی تیپ، نیروهای مخلص و جان برکف واحد اطلاعات وعملیات به سه دسته تقسیم شده وهر دسته از یک جناحِ معین ، فعالیت های شبانه روزی خود را جهت شناسایی مواضع وتوانایی دشمن شروع کرد.

یک دسته ازاین نیروهای همیشه آماده ، ماموریت یافت تا ازجناح شمالی محور به شناسایی مواضع، استحکامات وتوانمندیهای دشمن در کنار تأسیسات وسد دریاچه ی دربندیخان بپردازد . دراین جناح، فاصله ی زیادی بین مواضع خودی ونیروهای عراقی وجود داشت ، پیمودن وشناسایی آن با توجه به مواضع وسرمای بسیار زیاد منطقه ، کار مشکلی بود.

دسته دوم نیروهای اطلاعات - عملیات تیپ، مأموریت یافت تا با هماهنگی یگان همجوار ، از جناح جنوبی محور، به شناسایی ارتفاعات مقابل روستای« اِزْگِلَه » ازتوابع شهرستان سرپل ذهاب بپردازد.

دسته سوم نیز ، ماموریت داشت تا جناح میانی (جناح بین شمال وجنوب ) محوررا شناسایی کند که این جناح در مقابل یال بیاروُک ، روی گردنه ی سرتک واز ارتفاعات مهم عراق بود.

دسته ی اول شناسایی، متشکل از پنج نفر از نیروهای واحد اطلاعات - عملیات، در قسمت شمال خطوط استقراری تیپ، در ارتفاعات شاخ شمیران  مقابل سد ودریاچه ی دربندی خان وشهر دربندی خان شروع به فعالیت کرد. از مجموع افراد آن دسته، سه نفرشان در طول جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند ودونفر دیگر آنها درحال خدمت به نظام مقدس اسلامی  هستند.

در شروع شناسایی ، ابتدا بااستفاده از دوربین های دیده بانی دراندازه های مختلف به صورت مداوم ودقیق، مواضع عراقی ها را کاملاًزیر نظر قرار دادیم ومسیر را شناسایی کردیم، در نتیجه توانستیم به مسیر رفت وبرگشت آشنایی مناسب پیدا کنیم.

بعداز چند روز دیده بانی با پیش بینی های لازم برای اجرای یک شناسایی دقیق از مواضع دفاعی دشمن از کنار سد دربندی خان حرکت، وتدارکات لازم وقابل حمل انفرادی رابرای مدت چهل و هشت ساعت آماده وبا خود حمل کردیم. ازجمله آن تدارکات ؛ اسلحه ، نارنجک، سرنیزه، کیسه خواب، مقداری نان ، تعدادی کنسرو وشکلات جنگی ، مقداری حلوا ، دو عدد  دوربین  دید  در شب ودید  در روز بود ، که  در کوله پشتی جاسازی شده بود.

به علت فاصله ی نسبتاً طولانی مواضع خودی با نیروهای عراقی، می بایست در طول مسیر، یک شب را استراحت کنیم.به همین خاطرکیسه خواب را نیز به تدارکات خود اضافه کردیم.

محل استقرار نیروهای خودی روی ارتفاعات شاخ شمیران ، و مواضع عراقی ها درکنار سددربندی خان بود . بنابراین اختلافِ ارتفاعِ بسیار زیاد و پایین رفتن از آن ارتفاعات صعب العبور وادامه مسیر با وجود آن شیارهای بسیار تند وعمیق، مشکل وواقعاً نفس گیر بود و فایق آمدن بر آنها توان وقوه ی خاصی را می طلبید.

پس از پشت سرنهادن مقداری از مسافت پیش بینی شده ، سعی کردیم منطقه ی مناسبی رابرای استراحت شبانه انتخاب نماییم. به همین منظور شیار مناسبی که دارای آب وپوشش گیاهی خوب وباغ میوه ی اناری بود ، انتخاب شد . در آن موقع از فصل زمستان  تمام میوه های آن به دلیل دوربودن از دسترس، به کلی روی شاخه های درختان خشک شده بود، ما نیز در فرصت مناسب از میوه های آن استفاده می کردیم. اگرچه آن شیار فاصله چندانی با مواضع دشمن نداشت اما آنان هیچ گونه ترددی در آنجا نداشتند.

هوای سرد زمستانی باعث شده بود که لباسهای گرم زیادی بپوشم تا  به هنگام حرکت و در زمان استراحت های شبانه، سرمای زمستان آزارم ندهد، ولی این وضعیت تحرکم را تحت تأثیر قرار داده و کم کرده بود .

دریک شب بسیار سرد زمستانی همراه دسته ی شناسایی وارد مواضع نیروهای بعثی در جناح شرقی تأسیسات سد در یاچه ی دربندیخان شدیم. سرمای سرد طاقت فرسای آن منطقه کوهستانی آنچنان بود که بعثیون از پوشش کامل خطوط خودشان عاجز شده بودند . لذا با استفاده از غفلت دشمن با انتخاب مسیری که کمترین مواضع مهندسی از قبیل مین و سیم خاردار را داشت وارد مواضع عراقی ها شدیم.

ساعت حدود یک نیمه شب همراه  گروه شناسایی ، داخل سنگر شدیم و شهید گرانقدر داریوش مرادی، در حالی که سیاهی کاملاً بر منطقه دامن گسترانیده بود ، وارد مواضع دشمن شد، سپس به انتظار طلوع ماه ماندیم.

هنوز مدتی از ورود ما به مواضع نیروهای عراقی نگذشته بود که انگار کسی ابرهای غضبناک و سیه فام را از روی آسمان برداشت و تمامی منطقه از نورافشانی خوش رنگ ماه روشن شد وسنگرهای تجمع، نگهبانی، مسیرهای تردد ومواضع مهندسی دشمن کاملاً نمایان شدند. با روشن شدن منطقه ، مسیر حرکت را شناسایی کردیم ، از سنگر بیرون آمده ومسافتی از مسیر راباهم پیمودیم. اما جهت انجام یک مأموریت دقیق وکامل تصمیم گرفتیم که از هم دیگر جدابشویم. شهید گرانقدر داریوش مرادی از سمت راست مواضع عراقی ها ومن ازسمت چپ، ادامه ی مسیر دادیم وبعد از انجام شناسایی های لازم درنقطه ای که وعده داده بودیم مجدداً به هم ملحق شدیم.

برای احتیاط، هردونفر ازیک نقطه ی سیم خاردار عبورکردیم ووارد مواضع شدیم وسعی کردیم یکدیگر را، در عبور از سیم خاردار های حلقوی  کمک کنیم. وعده گاه دیدارمان را پس از بازگشت ازشناسایی ، نقطه ی ورودی به میدان مین قرار دادیم.

پس از جدا شدن از یکدیگر هر نفر، یک اسلحه ، دونارنجک ویک سرنیزه همراه داشتیم، در بعضی مواقع به دلیل حساسیت مسیر ودقت عراقی ها در حفاظت ازموانع، برای جلوگیری از سروصدا، اسلحه ی کلاشینکف را با خود نمی بردم واز  کلت کمری استفاده می کردم.

درکمال غفلت دشمن، حرکت خود را به طرف اهداف از پیش تعیین شده در مواضع عراقی‌ها ، شروع کردم، چون شخص دیگری همراهم نبود تا ضریب حفاظتی را تحت- الشعاع قرار دهد وآن راکمتر کند، موفقیت مأموریت به دقت خودم بستگی داشت. هرچه افراد نفوذی بیشتر باشنداحتمال خطای فردی به همان اندازه بیشتر است،ازنقطه ی جدایی از شهیدگرانقدر مرادی ،دیگر کسی همراهم نبود، لذا سعی می- کردم تا به مین های کاشته شده ضربه ای وارد نکنم تا انفجاری رخ ندهد. بنابراین با دقت تمام به مواضع اصلی سنگرهای تجمع واستراحت دشمن نزدیک شدم .

دقت ، حساسیت وتلاش همه جانبه ی فکری وجسمی ، سرمای طاقت فرسای آن شب را درآن موقعیت از یادم برده بود و به چیزی که فکر نمی کردم ویااصلاً  جایی در مخیله ام پیدا نکرده بود، سرمای استخوان سوز آن شب بود.

چراغ سنگرها روشن بود. عراقی ها سرمست ازموانع کاشته شده ی خود ، برای در امان ماندن از سرما به سنگر پناه برده وکاملاً بی توجه به اطراف بودند. تنها مشکلی که هرلحظه خودش رانمایانتر می کرد نورافشانی زیاد ماه بود ، همین عامل باعث شد تامأموریت را در عرض کمترین وقت ممکن وبا دقت هرچه بیشتر وفراوان ‌انجام داده ومواضع دشمن را ترک کنم.

همان طوریکه گفتم هوا بسیار سرد بود، وبه دلیل نمناک بودن سطح زمین ، هوای شرجی کنار دریاچه و سرمای زیاد ، زمین کاملاً یخ زده بود . من هم برای جلوگیری از کوچکترین خطا و اشتباه ، سعی می کردم به رغم آن شرایط سخت( یخ زدگی زمین ) طبق روال معمول حرکت درموانع ،یعنی چهاردست و پا مسیر را طی کنم. لذا دستها وزانوهایم خیس و به لرزش افتاده بودند. اما به دلیل عشق و علاقه ومسئولیتی که داشتم، هیچ ضعف ولرزشی یا خطر ومانعی نمی توانست من را از ادامه‌ی کاربازدارد. با جود تمام سختی- ها وفشارهایی که ازنظر شرایط اقلیمی و مواضع سخت دشمن درمقابل داشتم، مأموریتم رابه خوبی انجام دادم وپس از این که سنگرها وراههای ترددودیگر مواضع دشمن را بادقت کامل شناسایی ، واحساس کردم که ابهامی باقی نمانده است، با شکر گزاری ازخداوند تبارک وتعالی ، همزمان با تلاوت آیه- ی مبارک وجعلنا…. به منظور کوری چشم دشمن ،به سمت عقب و به طرف وعده گاه بازگشتم.

در نزدیکی وعده گاه ،شهید گرانقدر مرادی را دیدم که او نیز با موفقیت تمام مأموریتش را انجام داده بود وهمزمان با هم به وعده گاه رسیدیم. پس ازاین که درلحظه ی کوتاهی یکدیگر را ازموفقیت هایمان مطلع کردیم با  بررسی کاملِ اطراف ، از مواضع دشمن خارج شدیم وبه دیگر دوستان گروه ، که در مکان استراحت اصلی بودند، یک روز را درهمان باغ انار استراحت کردیم وپس از فرارسیدن شب، با استفاده ازتاریکی به سمت مواضع خودی یعنی ارتفاعات شاخ شمیران ،حرکت کردیم.

مواضع عراقی ها هم سطح دریاچه ومواضع نیروهای خودی در ارتفاعات شاخ شمیران بود. هرچه قدر از خطوط مرزی دشمن دورتر وبه طرف خطوط پدافندی خودی نزدیکتر می شدیم به علت شیب زیاد ارتفاعات خسته تر می شدیم پس از آن همه تلاش وجنب وجوش تمام وقت،وعدم استراحت لازم، قدرت جسمی مان واقعاً تحلیل رفته بود. تا این که به سنگرهای کمین دسته ای از گردان ثارالله رسیدیم ، به علت خستگی زیاد نزد بچه های بامحبت و صمیمی آن گردان ، استراحتی کردیم وصبحانه وچای گرمی هم صرف کردیم و سپس به راه خود ادامه دادیم، تا این که به مقر اصلی که دربالا ترین نقطه ی ارتفاعات شاخ شمیران بود، رسیدیم . گزارشی از ماموریت خود، تهیه وبه مسئول اطلاعات - عملیات و فرماندهی تیپ ارائه کردیم آنها نیز با  ملاحظه ی آن گزارش رضایت خود را از روند کار و نحوه ی شناسایی ابراز داشتند.

دودسته دیگر شناسایی نیز با لطف وعنایات پروردگار مأموریتشان را به نحو احسن وبا موفقیت هرچه بیشتر انجام داده بودند. پس از آن فعالیت شبانه روزی شناسایی همراه دیگر افراد دسته که نام آنها عبارت بود از ، 1- داریوش مرادی- توکل مصطفی زاده3- توکل حسنوند 4- علی گل میرزایی. به استراحت پرداخیتم. در طول جنگ تحمیلی سه تن از افراد ذکر شده به نامهای ؛ 1- شهید گرانقدر داریوش مرادی 2- شهیدگرانقدر توکل مصطفی زاده 3- شهید گرانقدر حسنوند ، در عملیاتهای مختلف ودرمأموریتهای اطلاعاتی -عملیاتی به شهادت رسیدند. یادشان گرامی وراهشان پررهرو باد. ان شاء الله.» 1

 

____________________

1- راوی ؛ حمید قبادی ، مورخ بیست و چنجم دی ماه سال یک هزار و سیصد و شصت و چهار ه.ش ، منطقه عملیاتی تنگه سرتک

 

 « اعزام نیروها به محور عملیاتی »

«  منطقه ی دربندیخان ،منطقه ای کوهستانی باارتفاع حدود دو هزار متراست . دشمن به منظور حفاظت از منطقه، نیروهای زیادی با قوای نظامی چشمگیر را دربین تنگه های ارتفاعات منطقه مستقرکرده بود و بدین وسیله تمام تنگه ها اعم از تنگه های ارتفاع بَموُو شاخ شِیک وتنگه ی سرتک ، تنگه‌ی زیمْناکُو ، تنگه‌ی کَرگَمَلْ و تنگه ی بَردَدْکان را با نیروهایش بسته بود. مأموریت عملیات دربندیخان ،به تصرف درآوردن تنگه ی بین ارتفاع بموو وشاخ شِیک بود.» 1

 






تاریخ : سه شنبه 93/12/12 | 12:29 صبح | نویسنده : ف ضامنی زنگنه | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.